با توجه به قیمت میلگرد در روز های پایانی سال جاری به بررسی قیمت میلگرد هیربد و سایر کارخانجات می پردازیم تا ارزیابی کنیم که نبض بازار میلگرد چگونه می زند. میلگرد روهینا در تاریخ پنج شنبه ١٠ اسفند ٩۶ در حدود ٢۵۶۵ تومان به فروش رسید.
میلگرد ذوب آهن اصفهان نیز با سایز ١٢ در حدود ٢٨۵٠ تومان شنیده شد. علاوه بر این، میلگرد بافق یزد با سایز ١٢ معادل ٢۵٩۵ تومان در دسترس خریداران قرار گرفت. میلگرد هیربد نیز با همین سایز معادل ٢۴۶٠ تومان اعلام شد اما سوال برخی از کارشناسان با توجه به میلگرد و سایر محصولات فولادی در بازار و همچنین با توجه به مشکلات و مصائبی که در زمینه تولید فولاد وجود دارد، این است که آیا تولید و رسیدن به رقم 55 میلیون تن امکانپذیر و منطقی است؟
زمانی که در سال 1373، مهندس اشرف معاون طرح و برنامه بود، سند توسعه فولاد در افق ۲۰ ساله را به رشته تحریر در آوردند؛ و مشخص شد که کجاها باید واحد احداث کنیم، با چه ظرفیتی، کجاها کورهبلند، کجاها احیای مستقیم، کجاها ورق تولید کند و کجاها میلگرد. البته لازم به ذکر است که آن زمان ۸ میلیون تن تولید داشتیم.
کارشناسان می گویند: ما در تولید فولاد یکسری مزیتهایی داشتیم که بر اساس همین مزیتها به سمت تولید به روش احیای مستقیم رفتیم، اما در حال حاضر شرایط تغییر کرده ولی اگر این ها از ابتدا مشخص شده بود و می دانستیم که باید نرخ سنگآهن، زغالسنگ، کک و انرژی به قیمت جهانی برسد، شاید اصلا سرمایهگذاری در صنعت فولاد انجام نمیگرفت. در حال حاضر فولاد ما با احیای مستقیم شکل گرفته است.
اکثر محصولات فولادی ما با هدف رفع محرومیت به مناطق محروم میرود، اما رفع محرومیت یعنی هزینه. چطور با بردن فولاد به منطقه محروم میخواهید منطقه را آباد کنید؟ همه این ها را باید از جیب سرمایهگذار هزینه کرد، بنابراین بار سرمایهگذاری بالا میرود و توجیه اقتصادی آن از بین میرود. علاوه بر این، برخی ابعاد پنهان نیز در صنعت فولاد وجود دارد که نباید در جامعه مطرح شوند و همین ابعاد پنهان است که تولید فولاد را در کشور غیر اقتصادی کرده است.
اگر این ابعاد پنهان برداشته شوند، میتوان به این امر امیدوار بود که تولید فولاد در کشور به صرفه تر شود. طرح فولادی ۸۰۰ هزار تنی که در جاهای پراکنده ای افتتاح شده است، یکی از نمونه های ضربه هایی است که از همین ابعاد پنهان به صنعت فولاد وارد شده است. اما سوال اصلی این است که وقتی در دنیا واحدهای کمتر از ۲ میلیون تن و ۳ میلیون تن را اصلا اقتصادی نمیدانند، چه اصراری هست که ما به چنین طرحهایی ادامه دهیم؟
این عاقلانه نیست. همچنین در حال حاضر استراتژی مشخصی در صنعت فولاد وجود ندارد پس برای ادامه مسیر و بهبود آنچه باید کرد؟ شاید در این مقطع، باید زیر پر و بال فولاد سازان را گرفت و پس از آن به تامین مواد اولیه در زنجیره باید کمک کرد.