تولید آهن آلات در بعضی از قسمت های صنعت آهن ازقبیل فرآورده های طولی باعث شده این قسمت ها نسبت به نوسانهای بازار آسیب پذیرتر باشند. سایر شرایط از قبیل کاهش نقدینگی و مشکلات بازاریابی و فروش در بعضی از واحدها کیفیت محصولات تولید موجب شده این واحدها با کمترین حجم تولید کار کرده و قسمتی از آنها نیز به سمت توقف و تعطیلی و حتی ورشکستگی حرکت کنند. به همین دلیل با شبکهسازی برای این قسمت ها یا تغییر کاربری میتوان آنها را از این مشکلات رها کرد.
با تغییر در روند کارقسمت های تولید آهن آلات نیازمند سرمایهگذاری بالایی است. مدیر شرکت فولاد گفت: تغییر روند کار در مرحله ابتدایی میتواند به این مفهوم باشد که برای مثال تولید مقاطع طویل در یک واحد را تبدیل به آهن آلات تخت کنیم که برای این هدف نیازمند تغییر و تعویض دستگاه ها هستیم که این مطلب نیازمند سرمایهگذاری سنگینی است. او توضیح داد: تغییر کاربری مسئله سادهای نیست، برای مثال اگر بخواهید یک قسمت تولید میلگرد را به تیرآهن تغییر بدهید از کوره به بعد باید آن را تغییر دهید که این امر نیازمند سرمایهگذاری سنگینی است. ازطرف دیگر باید بررسی شود که این سرمایهگذاری بهصرفه خواهد بود و سرمایه در چه مدت زمانی بازگشت خواهد کرد. برای مثال اگر خط نورد مقاطع بلند را تبدیل به ورق کنید مطلب مهم این خواهد بود که آیا این ورق میتواند بازار بهتری از محصول قبل داشته باشد یا خیر؟
او ادامه داد: در اولویت بیان شده در گزارش انجمن به قسمت های بلند پراکنده اشاره شده است، به شکل کلی این قسمت ها مربوط به بخش خصوصی میشوند که هم اکنون این قسمت با مشکلات مالی روبروهستند، البته به جز مشکلات مالی دچار مشکلاتی چون نبود تخصص و مدیریت صحیح نیز هستند. او خاطرنشان کرد: قسمت های کوچک در واحد خصوصی حتی برای بهینهسازی خطوط و نیروی انسانیشان حاضر به سرمایهگذاری نیستند، بنابراین سرمایهگذاریها را از دید هزینه میپندارند و حاضر به پرداخت هزینهای برای بهترشدن عملکرد خود نیستند. حال با توجه به عملکرد این واحدها چگونه حاضر به پرداخت هزینه سنگینی برای تغییر کاربری خط تولید آهن آلات خود می شوند. زیرا برای تغییر محصول تولیدی باید از کوره و سرخط به بعد را تغییر داد تا برای مثال بتوان تولید را از مقاطع طویل به تخت تبدیل کرد. او در ادامه با بیان مشکلاتی که این قسمت های تولید آهن روبرو شده اند، گفت: مشکل اکثر این قسمت ها این است که دچار مقیاس پایین هستند.
یکی از بهترین واحدهایی که در تولید آهن آلات کار میکند، فولاد مبارکه است که بهترین سرمایهگذاری را در زمینه دستگاه های تولیدی، نیرویانسانی و نظام مدیریتی و نظام بهرهبرداری کرده و بابت این سرمایهگذاری نیز بهره میبرد یا فولاد خوزستان که یک فولادساز موفق به حساب می آید. او بیان کرد: اما مابقی تولیدکنندگان آهن چندان موفق عمل نکردهاند و بهطور عادی با حجم هایی نزدیک به ۷۵هزار تا ۲۵۰هزار تن مشغول به کار هستند. بنابراین اولین دردسر این قسمتها گنجایش پایین آنهاست که در حالت عادی کمت از ظرفیت نیز کار میکنند، در صورتی که اگر هر کارخانهای کمتراز گنجایش خود کار کند به حتم متضرر میشود. او در ادامه با اشاره به همه گیر بودن بازار داخل در بعضی تولیدات مانند تیرآهن میلگرد بیان کرد: هرچند بازار بسیاری از محصولات مانند میلگرد در بازار زیاد شده است اما بخشی از این محصولات میتواند به صادرات اختصاص یابد که البته بسیاری از تولیدکننده ها به بازار صادرات راه پیدا کرده و بسیارکارامد بوده اند. همچون صادرات اسلب در فولاد خوزستان که این واحد در این عرصه بسیار موفق کار کرده است. یا فولاد مبارکه که سال پیش به میزان قابل توجهی صادرات داشته است. به همین دلیل زمانی که بازار داخلی کشش لازم را نداشته باشد بهترین روش صادرات آهن آلات تولید شده است.
به حتم اگر تولیدکنندگان کوچک سرمایهگذاری نکنند بهره ای هم نخواهند داشت. اما اگر این واحدها با حجم هایی تا ۷۰۰ هزار تن و کیفیت خوب به کار خود ادامه دهند، میتوانند بازار داخل وخارج را پوشش دهند.
او با اشاره به سایر مشکلاتی که تولیدکنندگان بخش خصوصی محصولات طویل از جمله میلگرد و تیرآهن دارند، عنوان کرد: یکی از عواملی که واحد خصوصی تولیدکننده محصولات طویل با آن مواجه است، کیفیت پایین این فرآورده ها است. موضوع این است که بخش خصوصی هزینهای در این بابت نمیکند و به همین علت هم نمیتواند حضوری قوی در بازار داخلی داشته باشند. خریداران میلگرد و تیرآهن ساختمانسازها یا پروژههای بزرگ هستند که به صورت عادی ساختمانسازها کیفیت برایشان اهمیت زیادی ندارد اما در طرح های بزرگ کارفرماها کیفیت را درنظر میگیرند و اگر در خریدهایشان متوجه شوند که محصول کارخانهای با مشکل کیفیت پایین روبهرو است، دیگر از آن کارخانه خرید نمیکنند. مطلب دیگر این مسئله است که بخش خصوصی هزینه لازم برای سرمایهگذاری و بهبود وتوسعه تولیدات آهن آلات را ندارند. نه نظام تعمیراتی درستی دارند که از ماشینآلات به خوبی استفاده کنند و نه با تمام حجم کارخانه کار میکنند، بنابراین بسیاری از کارخانهها با یک یا دو شیفت کار میکنند، یا از نبود نیروی انسانی کارآزموده در رنج هستند. درصورتی که کارخانههای صنعتی به سبکی طراحی شدهاند که ۳ شفیت یعنی به صورت شبانهروزی کار کنند. از آنجا که این بخش نیروی انسانی را دو سه ماه نگه میدارند بعد دوباره نیروی انسانی جدید استخدام میکنند تا به خیال خود بیمه پرداخت نکنند، در صورتی که با این روش نمیتوانند سوددهی لازم را داشته باشند. درمجموع همین موضوعهای یادشده در تولید آهن آلات خصوصی و پراکنده سبب ضرردهی آنها شده است.
در پاسخ به این سوال که شبکه سازی چگونه و به چه دلیلی میتواند به این واحدها کمک کند، گفت: شبکه سازی به این معنی است که واحدهای یک شرکت در مدیریت فروش و بازاریابی خود به وجود آورده و در این زمینه به شکل یک شبکه عمل کنند، چراکه این واحدها به صورت عادی در بازاریابی و مشترییابی نیز ضعیف هستند، اما زمانی که در بخش فروش این کارخانهها به همدیگر متصل شوند، میتوانند روند کار کارخانه را به سمت موفقیت پیش ببرند. با بازاریابی بجای یک محصول و فروش به موقع آن از راکد ماندن سرمایه جلوگیری میشود و این از مسائلی است که بخش خصوصی در آن میلنگد. از اینرو برای رفع این مشکلات میتوان با انجام یک بازاریابی مفید نگرانی تولید کنندگان آهن آلات را برای فروش محصولات خود کاهش داد. او افزود: در زمینه خرید مواد اولیه تولید آهن نیز میتوان یک شبکه ایجاد کرد، برای مثال برای نوردهای بلند، تامین به وقت بلوم و بیلت و شمش میتواند امر مهمی تلقی شود و شبکهسازی میتواند برای فراهم کردن مواد اولیه یا فروش به این مراکز کمک کند. البته مطالبی چون تولید آهن باکیفیت با حداقل هزینه به مدیریت کارخانه بازمیگردد. تغییر کاربری کار مشکلی است، چراکه زمانی که ما به کارخانهها برای بهینهسازی خطوطشان پیشنهادی میدهیم با دید هزینه به این مسئله نگاه میکنند و در این خصوص عقبنشینی میکنند اما باید با ایجاد شبکهسازی در تامین مواد اولیه و فروش قوی عمل کنند.
تعدادی ازکارشناسان در بخش آهن آلات براین باورند که میتوان بسیاری از خطوط تولید را تغییر کارایی داد و به سمت تولیدات با ارزشافزوده بالاتر رفت. بهطور عادی خط تولید فولادی را میتوان به گونه ای تغییر داد تا محصول آن از ارزشافزوده بالاتری در بازار بهرهمند شود. کارخانههایی که کورههای القایی دارند مجبورند آهن آلات ساختمانی تولید کنند، اما بخش هایی که کورههای الکتریکی دارند به راحتی میتوانند تغییر تولیدات دهند. البته هدف از تغییر کاربری میتواند تغییر محصول و بالا بردن کیفیت بیشتر موردنظر باشد نه فقط اینکه خطوطشان را تغییر دهند. البته بعضی از کارخانهها نیمی از تولیدات خود را به طرف آهن آلات خاص پیش بردهاند، چراکه نیاز بازار بیشتر به سمت این محصولات پیش رفته است. از طرفی درآمد آهن آلات خاص از آهن آلات کربنی بیشتر شده است. از اینرو شرکت هایی که تجهیزات جدید داشته باشند میتوانند با تغییر کارایی به طرف چنین محصولاتی پیش بروند. البته تغییر کاربری باید هم سو با سوددهی بیشتر جلو برود. بنابراین این واحدهابا استفاده از امکانات، تجربه و دانش لازم باید خود را با نیاز بازار هماهنگ کنند. در حال حاضر بازار بیشتر نیازمند فولادهای آلیاژی است، چراکه تولید این محصولات از نظر ارزشی همراه با سود بیشتری است .شبکه ای شدن این شرکت ها بیشتر جنبه اقتصادی دارد که برای در دست گرفتن بازار گسترده تر شبکه ایجاد کرده و قیمت را تعیین کنند.