محاسبه شاخص مارجین دو حوزه تولیدکنندگان شمش القایی و نوردکاران میلگرد آجدار بصورت روزانه توسط گزارشگر فولاد و با استفاده از داده ها و اطلاعات موجود بازار و بکارگیری یک الگوریتم ساده مبتنی بر جمع و میانگین گیری انجام می گردد. در این مطلب با تشریح الگوریتم شناسایی مارجین حوزه شمش و میلگرد شما را آشنا خواهیم کرد. متره و برآورد میلگرد، یکی دیگر از موارد محاسباتی است که روی میلگرد در زمان ساختمان سازی انجام میشود.
محاسبات مارجین بنا به هدفی که دنبال می شود و همان طوری که از نحوه عملکرد آن مشخص است، معمولا به صورت نمونه گیری از یک جامعه آماری؛ میانگین گیری و در نهایت کشف یک شاخص فرضی خام برای مقایسه و تشخیص عملکرد و سمت و سوی پیش گرفته آن جامعه آماری برای میلگرد به جهت دستیابی به یکسری حقایق بازار، مورد استفاده واقع می گردد؛ به طوری که این شاخص آماری تعریف شده کاملا جنبه کلی و تقریبی داشته؛ همچنان که مشخص است برای هر یک از اعضای این جامعه آماری و بصورت مستقل، معنا و مفهوم کاربردی نخواهد داشت.
برای درک بهتر هدف؛ موضوع با مثال ادامه پیدا می کند.
فرض بر اینکه سه مبدا تولیدی شمش القایی یا میلگرد X و Y و Z با نرخ متوسط شمش یا قیمت میلگرد تولیدی خود در زمان معین t؛ رقم های زیر را به بازار فروش پیشنهاد داده اند.
X = 2800
Y = 2900
Z = 2910
در زمان مشخص t: شاخص متوسط نرخ قراضه آهن ویژه را با جمع و میانگین گیری، محاسبه نموده و عدد تقریبی 2105 تومان به ازای هر کیلو را استخراج می نماید.
بنا بر الگوریتم مفروض با جمع نرخ محصول این سه تولیدکننده به عنوان نمونه ای از این جامعه آماری و میانگین گیری از آن ها، به رقم 2870 تومان به ازای هر کیلو می رسد. با کسر نمودن شاخص تقریبی قراضه آهن از این عدد، به یک مارجین تقریبی و خام با رقم i=765 تومان می رسد.
توجه به این نکته ضروری است که گذشته از اینکه مارجین متوسط کاملا خام محسوب شده و یک رقم کلی و بدون کسر سایر هزینه های جانبی متحمل شده، تولیدکننده به دست آمده است. این رقم کاملا وابسته به جمع و جامعه آماری است. یعنی به صورت انفرادی هیچ مفهومی برای آن واحد نخواهد داشت.
X = m
Y = n
Z = o
این سه کارخانه میلگرد یا شمش هیچ اطلاعاتی نداریم، چرا که بدست آوردن مارجین دقیق یک واحد تولیدی، اولا اطلاعات طبقه بندی شده و مخفی است و دوم اینکه، مستلزم در نظر گرفتن متغیرهای زیادی همانند: میزان حقوق و دستمزد کارکنان است. در نظر گرفتن استهلاک دستگاه ها؛ میزان پرت مواد اولیه و بسیاری دیگر از این متغیرها بوده و یک سری محاسبات پیچیده و گروه تخصصی خودش را طلب می نماید.
ما نمی دانیم در زمان t مارجین واقعی این تولیدکنندگان چقدر بوده است. در واقع نیازی هم به دانستن دقیق آن نداریم. اما نکته اصلی اینجاست که ما با گذشت زمان 1 روز بعد و در زمان t+1 و با همان شرایط تقریبا یکسان؛ این محاسبات را مجددا تکرار خواهیم کرد.
هدف اینجا مشخص می شود:
در زمان t+1 متوجه می شویم که مارجین خام i مثلا از 765 تومان به 700 تومان کاهش پیدا کرده است. در اینجا دانستن این 65- تومان حاوی پیام مهم و تاثیرگذاری برای تصمیم گیری های استراتژیک ما در هدف گذاری خرید و فروش بازار میلگرد محسوب خواهد شد:
1) برای مارجین های واقعی این مبادی؛ قطعا حادثه m-65; n-65 و o-65 اتفاق افتاده است.
2) روند بازار نزولی بوده است.
این نخستین استنتاج ما از این محاسبات تنها در یک روز بوده است. اما با استمرار در یک بازه مثلا سه ماهه به نتایج مهم تری دست پیدا خواهیم کرد:
3) در سه ماهه نخست به یک مارجین خام و متوسط مثلا 600 تومانی دست پیدا خواهیم کرد که با مقایسه آن با سه ماهه دوم که مثلا 800 تومان بوده؛ متوجه می شویم که میانگین مارجین واقعی این مبادی 200 تومان افزایش یافته و این عدد 200 تومان کاملا درست و قابل اثبات است.
در یک بازه یک ساله باز هم به حقایق بیشتری می رسیم.
4) مثلا در فلان ماه بیشترین مارجین نصیب این حوزه شده و یا اینکه در مقایسه با سال قبل فلان تومان متوسط مارجین این گروه از تولیدکنندگان افزایش پیدا کرده است.
5) در نهایت و از همه مهم تر این که با دانستن ارقام میانگین هر چند خام و مقایسه آن ها با یکدیگر می توانیم بصورت تقریبی نقاط بیشینه کاذب و یا نقاط سر به سر تولید را تا حدودی شناسایی کنیم، تا در نهایت بتوانیم نقاط قابل اطمینان برای سرمایه‌گذاری و یا بازه های زمانی مناسب برای خرید و فروش در چرخه های متناوب بازار در واحد زمان را تا حدودی تشخیص دهیم.
مشاهده نسخه pdf مقاله : تشریح الگوریتم شناسایی مارجین حوزه شمش و میلگرد